نشناختن، گر بشایستی که دین را گستریدی هر خسی کردگار اندر جهان پبغمبری ننشاختی (ناصر خسرو) فرمودن هر نیزاندن تعیین کردن برقرار کردن: (... برحسب شریعت غرای محمدی. . جزیه بر تو مقرر دارم و ولایت تو بتو باز گذارم) (ظفرنامه یزدی. چا. امیرکبیر 372: 2)
نشناختن، گر بشایستی که دین را گستریدی هر خسی کردگار اندر جهان پبغمبری ننشاختی (ناصر خسرو) فرمودن هر نیزاندن تعیین کردن برقرار کردن: (... برحسب شریعت غرای محمدی. . جزیه بر تو مقرر دارم و ولایت تو بتو باز گذارم) (ظفرنامه یزدی. چا. امیرکبیر 372: 2)
روان کردن، انجاماندن، روا کاندن روان کردن، عمل کردن، بمرحله اجرا در آوردن بعمل آوردن: و همه اوقات و ساعات پروانه ها و احکام و بروات و انعام در حق ایشان مجری داشته
روان کردن، انجاماندن، روا کاندن روان کردن، عمل کردن، بمرحله اجرا در آوردن بعمل آوردن: و همه اوقات و ساعات پروانه ها و احکام و بروات و انعام در حق ایشان مجری داشته
مطرا کردن مطرا گرداندن تازه گرداندن، زندگی تازه بخشیدن، پاکیزه کردن مطرا کردن: برتر ز عرشت قدر و قدرایت و رای حرز و حد ذاتت بدست جود و جد گیتی مطرا داشته. (خاقانی)
مطرا کردن مطرا گرداندن تازه گرداندن، زندگی تازه بخشیدن، پاکیزه کردن مطرا کردن: برتر ز عرشت قدر و قدرایت و رای حرز و حد ذاتت بدست جود و جد گیتی مطرا داشته. (خاقانی)